پنجشنبه، تیر ۱۸

کویر

کویر پیش از این نیز به تصویر کشیده شده است؛ آسمان پر ستاره، خاک نرم، سکوت مرموز و یکرنگی اش...
وقارش را نه یک ساربان پیر، نه یه قافله از تاجرن زر و نه فوجی از حرامیان طالب زور به هم نزده ‌اند.
کویر همه صبر است و متانت، رد پای حرکت غریبه‌ها بر دلش با نسیمی پاک می‌‌شود گویی خاک نرم وجودش از کسی‌ بدی به دل نمی‌‌گیرد.
کویر سال هاست که با داغی آفتاب سوخته، در طلب آب سراب دیده، طوفان‌ها ذرات وجودش را به غلیان آورده؛ گاه ذراتش را به دور دست‌ها فرستاده و گاه محو کرده،
اما کویر همچنان پا برجاست؛ با همان صافی آسمان، گرمی‌ خاک و آرامش رفتارش.
کویر همیشه جاودنه است...

دوشنبه، تیر ۱۵

آغازینه

مدتی‌ هست که در اندیشه ی این می‌‌باشم؛

که چو نامم و نشانم بنهی بر سر راه؛

احدی جز به لگد کردن این نام؛

تلاشی نکند...

درود به همه ؛اگه بگم که چند وقتی‌ هست که در کش قوس اینم که یه جایی‌ پیدا کنم که حرفم رو بزنم، دروغ نگفتم. این همه عقده، اشک، داد و اعتراض...
خدایا بدادم برس؛ نه فقط حقوقم را ازم می‌‌گیرند، که می‌‌خواهند آدم بودنم رو هم فراموش کنم.
راستش هدف بزرگی‌ رو دنبال نمی‌کنم. من نه تاریخ شناسم، نه سیاست مدار، نه جامعه شناس، نه وطن پرست، نه مسلمان و نه کافر، مثل همه ی شما یک انسانم، و به جرم انسان بودن محکوم به تفکر و تعقل هستم، و عجیب اینکه دوست دارم محکوم باقی‌ بمانم...
کلماتی‌ که از این به بعد تقدیم شما می‌‌شود صرفا نوشته ایست که هر از گاهی بر ذهنم خطور می‌‌کند و دوست دارم که شما نیز از آن با خبر باشید. مرا از نظرات خود آگاه نمائید.